۱۳۹۱ شهریور ۱۳, دوشنبه

این چو نی نی

اینچنین که باشد   برادرم
مردار بد می کشد خط بطلان بر ادراک هست شدنی ها
که این خط باطل است
که این دایره باطله است
که این حلقه بر چاه شده است و چنان آرام
آرام
بالا می کشند
و لاجرعه سر می برند
دندانه دندانه آرام
آرام

که دیوار شکم داده بر شانه ام
دندانه دندانه آرام
می شکنند

که این دیوار لم داده بر شاخه ام
برگم
بر و رویم سیاه
که رویش از خاک نیست
از دیواری پشت به پشت چاهی نیست
از آهی نیست
از آهن است و از خونی که نمی چکد
خشک است
چاه خشک است
دیوار خشک است
مردار بر دار خشکیده است
و حلقه ای که بر گردنش نشانی ست
از نیست شدنی ها
و خطی که بدان نقطه ختم می شود
که اشارت می داد بر زخمان سرنگشتان
و جماعت جاهل
بر ما چشم دوخته بودند
تا شاهد فرو ریختن تن هایمان باشند
که تنها نمانده باشیم
در زیر آوار دیوار پشت به چاه رو به قبله
اینچنین که باشد   خواهرم

هیچ نظری موجود نیست: