۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

الف تا ی / علی اسدالهی

پس از سالها کتاب شعری پيدا کردم از يک شاعر جوان که توانستم از اول تا آخرش را بخوانم و مهمتر اينکه از خواندن اشعارش لذت ببرم


قرار بود

تنهايت نگذارم

اما چه می‏شود کرد

با اين قلب دقيق

که لحظه‏ای فالش نمی‏زند

و نفسی

که هر چه می‏کشم

از سماجت اوست


الف تا ی
علی اسدالهی
موسسه انتشاراتی آهنگی ديگر
2800 تومان

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

تقديم به شادی صدر

ليمو را فراموش کن
آنها دو سيب سرخند
برجسته از گناه تأنيث
تا فرزندان ذکور آدم
با چيدنشان
تمرين خردورزی کنند


حالا اگر با دست هم نچيدند
با چشم ,چنان می ليسند
که زخم زبانشان
در سينه ات بماند و
بماند و
بماند
تا چرک و خون شود


آخر يا تو می شوی مادرم حوّا
تا پستانهايت
دو مشک شير شوند
از شانه های تو آويزان
که از چشمشان خواهی افتاد

يا از آن چرک و خون
دو دمل می رويند
رسيده و آبدار
و روزی از اين روزها
با يک فشار نابجا
بر هيکل حريصشان
شکوفه خواهند زد


خواهرم می دانی
از آن سرنوشت محکوم
يا اين خيال بی مفهوم
گريزی نيست
تا وقتی که می دانی
برادرِ خواهرت
برادرِ تو نخواهد بود



۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

بی سوادی درد خوبيست

پس از روزها درگيری بر سر مقاله خانم صدر و دغدغه همه ما مردان ايرانی برای بهتر بودن از صديقی به اين فکر می کنم که چطور علی‏رغم روحيات تلافی جويانهء ما شيرمردان ايرانی کسی پيدا نشد تا با پاتکی اساسی همه زنان را حقير و کوچک کند بلکه اين کار آبی باشد بر دل سوختهء تمام مردان هيز و عزيز کشورم(اساساً اعتقاد دارم اگر کسی در عمرش زن آزاری نکرده باشد آن مقاله را توهين تلقی نمی کند).پس نشستم به وب گردی و شب خيزی تا اينکه اتفاقی رسيدم به زن در نهج البلاغه. با مطالعه پست مذکور به نتايجی چهارگانه رسيدم که به شرح ذيل می باشند
1: بی سوادی درد خوبيست.اينکه ننشينی ببينی چه کسی چه ها گفته و فقط از روی تعصب کسی را پرستش/ تکفير کنی مزيتش آن است که برای اثبات حقانيت خود لازم نيست آسمان ريسمان به هم ببافی.آقامون اينو گفته پس حجته
2: اسلام همان چيزی است که آقايان علم الهدا و حسنی می گويند.اين دلقک بازی های اصلاح طلبی فقط تحريفِ دين است.اگر قرار است دين را بتراشيد و لاغر کنيد ببينيد آنچه آخر می ماند نشانی از اصل دارد يا نه
3: توقع من برای پاتک به زنان اساساً اشتباه و از کم سوادی من نشات گرفته بود.در واقع همه اين حرفها کانترمذبوحانهء زنان به اتک مولای متقيان است که بی رحمانه اقامتگاه و ساختمان اصلی و همه گندم زار های آنها را صفر کرده و کراپ لاک شده اند(اصطلاحات تراويانی است!)
4: من به جنگ بر سر نصف بودن عقل/ايمان/ارث زنان کاری ندارم.آنچه من را نابود کرد اين بود:در گفتار و کردار پسنديده از انها پيروي نکنيد تا در گفتار و کردار ناشايسته طمع نکنند.
تازه فهميدم چقدر در گمراهی به سر می بردم که به نوشته های شادی و نيلوفر و زکيه دل بسته بودم.تف بر من


در آخر هم تشکر می کنم از پژوهشگر
موسي مباشري بهجت آبادي که توانسته با معجزه منطق از:
زنها از ايمان و ارث و خرد کم بهره هستند
ز خوبانشان بر حذر باشيد
نيروها،جانها و خردهاي ايشان ضعيف و سست است
از راي زدن بازنان بپرهيز،زيرا ايشان را رايي سست و عزمي نا توان است
زن چون کژدم است که شيرين است گزيدن او
غيرت زن کفر است و غيرت مرد ايمان است
بهترين خو هاي زنان بدترين خو هاي مردان است
همه چيز زن بد است و بدتر چيزي که در اوست اين است که مرد را چاره اي نيست از بودن با او

نتيجه بگيرد که:
مکتب‏هاى غير اسلامى، زن را موجودى پست و فرومايه، دام شيطان و حيوان بهره ده... مى‏دانند
اسلام زن را همچون مرد، موجودى محترم و باعث به وجود آمدن خيرها مى‏داند
اسلام، ملاک برترى را جنسيت نمى‏داند؛ بلکه ملاک برترى در اسلام، ايمان و اعمال صالح مى‏باشد
نقصان ايمان در زنان به معناى نقصان عمل آنان است و هيچ ربطى به ضعيف بودن عقيده و معرفت ندارد...