۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

خلقت

با پای راست
قدم گذاشت بر دنده‌ی چپ من
آخ‌خ
مستراح بود؟
يا استخری مملو از استخوانهای درهم ِ انسانهای بدوی
بدون ‌چشم‌داشت ، زبان نداشت
تا گفته باشد تو را
از هاشورهای کفِ کفشش خلق کرده است
من پاچه ها را بالا زده‌ام
تا ساق ِ پا در خنکای خاکستری فرو‌رفته‌ام
تو را می‌جويم که اينجا
همه معلولند به علت تو
و کسی عضو معيوبش را
در چشم ديگری فرونمی‌کند

هیچ نظری موجود نیست: